"من آدم حساسی نیستم. وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم. وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم. اما وقتی از روی ماه به زمین نگاه کردم، بغضم گرفت. با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی می کردم. از آن فاصله، رنگ و نژاد و ملیتی نبود. ما بودیم و یک خانه گرد آبی… با خود گفتم: انسان ها برای چه می جنگند؟ شست دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شستم پنهان شد و من اشک ریختم…" زمین ,نکردم ,گریه نکردم ,کردم گریه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برق وصنعت آریان حریم تنهایی instagram بلاکربلاگ Shepard59z rumah آموزشگاه حرفه ای برنامه سازی بدون کدنویسی دبیرستان علامه حلّی گنبد اخبار روز تکنولوژی ، صنعت ، فلزات شامل میلگرد و ورق و اخبار علمی و ...گ باتو چت